درباره وبلاگ


سلام ممنونم که وقت گذاشتی و به وبم سری زدی این جا تا جایی که من میدونم قانون خاصی نداره ولی صبر کن آهان چرا فقط یکی هیچ کس حق نداره نظر نذاشته بره خلاصه لطفا کمرویی نکنین وبلاگ خودتون بدونینش
آخرین مطالب
پيوندها
نويسندگان



نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 1
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 1
بازدید ماه : 2
بازدید کل : 1386
تعداد مطالب : 9
تعداد نظرات : 3
تعداد آنلاین : 1



Alternative content


ادبیات و متن های ادبی




همه ما روزی آغاز می شویم...جهان مهد آموزش انسان هاست...طبیعت برترین آموزگار جهان است...شاخه های توانای درختان با دستان پر مهر خود یاری کننده ی برگ ها ناتوان اند .

برگ های خشک درختان که پس از پایان فصل جولان خود میهمان آغوش رود ها می شوند...ریشه های خسته ی درختی که طعم تلخ خشکی را چشیده اند...بی صبرانه چشم به راه باران اند...وباران لطف و رحمت خدایی بی همتاست که کام تشنه ی درختان را سیراب می کند.

دنیایی چون طبیعت در حال گذر است . دنیای انسان هایی که چون رود آغوشی پرمحبت دارند . ثروتمندانی که همیشه دستانی برای یاری انسان ها ناتوان دارند ...وانسان هایی که چون باران واسطه ی نزول رحمت خدایند . شکرانه ی رود بودن گرفتن دست برگ های خشک است ، شکرانه ی باران بودن بارش در خشکی خزان زندگی انسان های نیازمند است و شکرانه ی بازوی توانا گرفتن دست ناتوان است .



یک شنبه 11 اسفند 1392برچسب:, :: 15:52 ::  نويسنده : ادیب ایرانی

<iframe src="http://www.aparat.com/video/video/embed/videohash/SWT2y/vt/frame" allowFullScreen="true" webkitallowfullscreen="true" mozallowfullscreen="true" height="360" width="640" ></iframe>



سه شنبه 8 بهمن 1392برچسب:, :: 19:28 ::  نويسنده : ادیب ایرانی

گاهی زیباست آن اشکی که در غم یاران خدا ریخته شود . گاهی زیبایی را تنها لبخند  می تواند  معنا کند . گاهی آواز پرندگان ارمغان زیبایی بخش زندگی می شود . گه گداری زیبایی آرامشی است که قطره قطره اشک های آسمان به زمین می بخشد . باران رحمت خداوند گاهی نویدبخش حیاتی دوباره برای گل سرخ باغچه ، تمام مفهوم زیبایی می شود . گاهی لبخند کودکی دنیا را چون گلستان مسرور و مدهوش زیبایی خود می کند . گاهی ترک های بیابان برای مسافری ناآشنا   هدیه ی زیبایی از سوی خداست . زیبایی ستایش خداست آن زمان که غرق در آغوش رحمت و محبت خدا می شویم .



سه شنبه 5 آذر 1392برچسب:, :: 14:55 ::  نويسنده : ادیب ایرانی

آب را گل نکنید

شاید از دور علمدارِ حسین

مشکِ طفلان بر دوش
زخم و خون بر اندام
می رِسَد تا که از این آب روان
پُر کُنَد مشکِ تهی
بِبَرَد جرعه یِ آبی برساند به حرم
تا علی اصغرِ بی شیرِ رباب
نَفَسَش تازه شَوَد
و بخوابد آرام
آب را گِل نکُنید
که عزیزانِ حسین
همگی خیره به راهند که ساقی آید
و به انگشتِ کَرَم
گره کورِ عطش بگشاید
آب را گِل نکُنید
که در این نزدیکی
عابدی تشنه لب و بیمارست
در تب و گریه اسیر
عمه اش این دو ، سه شب
تاسحر بیدارست
آب را گِل نکُنید
که بُوَد مهریه ی مادرشان
نه همین آب
که هر جایِ دگر رودی و نهری جاریست
مهر زهرای بتولست.
از اینست که من می گویم:
آب را گل نکنید
آب را گل نکنید . .

شهادت بی بی دو عالم سیده النسا العالمین حضرت فاطمه زهرا و ایام فاطمیه بر شما شیعیان تسلیت باد



چهار شنبه 7 فروردين 1392برچسب:, :: 18:15 ::  نويسنده : ادیب ایرانی

 

دریای دلم خیلی وقت است که برای یک بار دیگر دیدار تو طوفانی شده است، دیگر قدرت کنترلش را ندارم . در دلم اشوب و غوغایی به پا است و امواج غمگین بودن دلم در چشمانم موج میزند . صدای نفس کشیدن جویبار را می شنوم و می فهمم که تو در آن آب زلال و شفاف هستی، تو هستی که من میتوانم انعکاس نگاهت را از درون آب در چشمانم تشخیص دهم .
        خدایا اکنون که در حال نوشتن این نامه برای تو  هستم جوجه ای کوچک مشغول جیک جیک کردن است
                                     
 برای خواندن ادامه مطلب بروید به ادامه مطلب مر30
                                      
 


ادامه مطلب ...


یک شنبه 27 اسفند 1391برچسب:, :: 16:23 ::  نويسنده : ادیب ایرانی
همیشه اولین کسی ،
که در لحظه ی باز کردن چشم ،
بعد از خوابی طولانی به ذهنتون خطور می کند ،
یا دلیل خوشبختی شماست ...
یا درد و رنج‌تون ...

تو ی نظر تون بهم بگین که کی به ذهنتون خطور میکنه و دلیل چه چیزی در زندگی شماست؟؟؟؟؟؟

 



زن می خواست از بیمارستان مرخص شود و شوهرش می خواست او همان جا بماند.

از حرف های پرستارها متوجه شدم که زن یک تومور دارد و حالش بسیار وخیم است.در بین مناقشه این دو نفر کم کم با وضیعت زندگی آنها آشنا شدم. یک خانواده روستائی ساده بودند با دو بچه. دختری که سال گذشته وارد دانشگاه شده و یک پسر که در دبیرستان درس می خواند و تمام ثروتشان یک مزرعه کوچک، شش گوسفند و یک گاو است. در راهروی بیمارستان یک تلفن همگانی بود و هر شب مرد از این تلفن به خانه شان زنگ می زد. صدای مرد خیلی بلند بود و با آن که در اتاق بیماران بسته بود، اما صدایش به وضوح شنیده می شد. موضوع همیشگی مکالمه تلفنی مرد با پسرش هیچ فرقی نمی کرد :گاو و گوسفند ها را برای چرا بردید؟ وقتی بیرون می روید، یادتان نرود در خانه را ببندید. درس ها چطور است؟ نگران ما نباشید. حال مادر دارد بهتر می شود. بزودی برمی گردیم…

 

خب چه طوره اگه بقیه اش را می خواهی برو ادامه مطلب



ادامه مطلب ...


شنبه 12 اسفند 1391برچسب:, :: 16:58 ::  نويسنده : ادیب ایرانی

دفتری کهنه داریم از روزگارمان هرکسی دفتری دارد برای روزگار، دفتر آب و هوای دلمان ، دفتر باغبان

باغچه ی دل دفتر قلب شکسته ای بیمار ،دفتر قلب تو چگونه است . هواشناسی قلبت امروز را چگونه پیش

بینی کرده است ؟

 

امروز هوا ابری ، سایه ی ابری بزرگ در قلبت دیده میشود،نترس می خواهد جلوی آفتاب سوزناک

حوادث را بگیرد. او دستور دارد از باغبان که ببارد بر بذر های مهربانی ،دوستی ، آرامش و نیکو کاری

قلبت تا شاید دوباره رشد کنند . چند وقت است که قلبت را به دنبال خواسته های بی ارزش گم کرده ای؟

پزشک قلبت میگوید که شکستگی از ناحیه حساسی نیست و این مشکل با پیوستن به صفحات

خاطراتت به زودی درمان میشود.برای پیشرفت روند درمان کافی است در ساحل آرامش چند

قدم همراه خدا شوی. مراقب باش قلب شکسته ات را چگونه گرفته ای نکند کسی را که دارد

نوازشش میکند را زخمی کند دفتر روزگارت را ورق بزن . کجایش باعث بارش باران حسرت

و افسوس میشود و کجایش باعث می شود که بگویی ای دل غافل چرا از فرصت هایی که

داشتی استفاده نکردی کجایش باعث میشود که بخندی به اشک های کودکانه ات و کجایش باعث

میشود که ...کافی است دیگر ورق نزن تو به امروز رسیده ای همین امروز متولد شده ای مهم

نیست کجا مهم نیست در چه روزی مهم این است که تو فقط امروز را داری فقط همین امروز

را زندگی کن یک بار برای همیشه نه به خاطرات دیروز نه به نقشه هایت برای فردافکر کن

امروزت را بساز اگر قرار بود تو تعیین کنی که فردا چگونه بگذرد که دیگر فردا نبودو دیگر

اسم این بازی زندگی نبود داستان بود و تنها نقشی که تو در این داستان داشتی عروسک بودن

،بود. عروسکی ضعیف و تنها که حتی قدرت تصمیم گیری نیز ندارد.

پیچ ها و ناهمواری های زندگی را نبین خدا را دریاب که می خندد ،میخندد به این که چطور شک کرده ای

به فضلش.< او تو را از خودت هم بیشتر دوست دارد > این جمله را هرگز و در هیچ زمانی فراموش

نکن .

در باغ رویا های امروز زندگی کن ،نه خاطرات دیروز و نه خیالات فردا.تو فقط امروز را میتوانی زندگی

کنی.از امروز میتوانی کاری کنی که هواشناسی قلبت هر روز در دفتر روزگارت بنویسد :امروز زندگی

زیباست ،آفتاب محبت و مهربانی و باران آرامش،باد و نسیم خنک دوستی دیده میشود.همه چیز رو به راه

است هیچ حادثثه و طوفانی هم پیش و نیست.

و باغبان قلبت برایت بنویسد:سرعت رشد گیاهان علم ودانش و زیبایی و محببت چندین برابر شده است

طوری که دیگر قابل کنترل نیستند.

پزشکت بنویسد:هیچ قلب شکسته ای در هیچ جای دنیا دیده نمیشود. ساحل دریای آرامش پر جوش و خروش

است موج های جوانمردی و نیکو کاری بر ساحل دریا مشت میکوبند .

و بار یداشتن اینها کافی است هر روز در دفترت بنویسی : من فقط امروز را زنده ام نه دیروزی و جود

دارد و نه فردا معجزه ای خواهد شد آینده ام در امروز من است،امروز خود فردا است.



سه شنبه 1 اسفند 1391برچسب:, :: 23:1 ::  نويسنده : ادیب ایرانی

من دریای طوفانی را بیشتر دوست دارم ، دریایی را دوست دارم که پر از طوفان های آرامش بخش باشد . دریایی را که ماهی های مروت و دوستی در آن بخندند و باد موج های سختی را به سوی ساحل زندگانی به حرکت در آورد .دریای طوفانی بسیار زیباست .تلاطم دریا و جوش و خروش و فریاد های آب بسیار دل انگیز است . صدای نفس کشیدن عمیق موج ها به انسان احساس زنده بودن می دهد . آرامش را میتوان در دریای طوفانی دید دریای آرام ماهیان را میگریاند و باعث می شود که جلبکان از بی هیجان بودن زندگی خود خود با دریا قهر کنند . اگر طوفان نباشد قسمتی از درس های زندگی قطرات آب بدون آموزش باقی می ماند و آنان یاد نمیگیرند که هنگام طوفان باید چگونه دریای زندگی را کنترل کنند.هنگام طوفان آسمان شادی را با اشک های خود به دنیای دریا عرضه میکند.ابر ها فریاد میکشند و قدررت خود را به رخ همگان میکشند و در این زیباترین لحظات طوفان زیباترین لحظه طوفان چشمک زدن رعد و برق است که بر زیبایی بسیار این منظره می افزاید.طوفان یکی از زیباترین رحمات الهی و مایه ی حیات دوباره ی دریاست . زندگی بدون طوفان مردابی بیش نیست.



سه شنبه 1 اسفند 1391برچسب:, :: 23:0 ::  نويسنده : ادیب ایرانی

صفحه قبل 1 صفحه بعد